90/11/13
12:26 ص
دانش اموزی 12 ساله از خطه سبزوارعازم جبهه های جنگ شد
روز بعد از حضورش در جبهه های جنگ در منطقه قلاویزان مهران بر اثر اصابت ترکش به گردنش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
در بخشی از وصیت نامه این شهید آمده: اکنون که آمریکای جنایتکار و شوروی تجاوزگر، کمر همت برای نابودی اسلام و انقلاب اسلامی بربسته اند و آتش فتنه به دامن دو کشور مسلمان انداخته اند، من در این برهه از زمان راه خود را شناخته و یافتم و راه علی اصغر(ع) و راه امام حسین (ع) را تا ایثار جان دنبال می کنم.
sabzevaronline
90/11/13
12:20 ص
90/11/13
12:1 ص
در مهرماه سال 1346 در شهر اصفهان
شهید «مهرداد عزیز اللهی» در سال 1364، در عملیات کربلای 4 در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
با سلام بر امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) و نائب بر حقش قلب تپنده مستضعفان جهان امام خمینی (ره) و شهدای راه حق و حقیقت و مجروحین و معلولین.
مهرداد عزیزاللهی هستم. اعزامی از اصفهان که 14 سالمه. انگیزهای که باعث شد به جبهه بیام... واقعاً اون برادرایی که قبلاً جبهه بودند و میآمدند برای ما تعریف میکردند جبهه چه خاصیتهای خوبی داره... که مثلاً هر کسی بره ساخته میشه از هر لحاظ و دیگه اون ناخالصیها و اون گناهاش در اونجا... در جبهه معصیت نمیشد... من به جبهه اومدم شاید کمکی در راه خدا بکنم و گناهانم پاک بشه.
چند وقت است در جبهه هستی؟
الآن حدود 8-9 ماهه که در جبهه هستم. 3 ماه آن را در کردستان بودم.
در کردستان چه کار میکردید؟
در کردستان جنبه تبلیغاتی بوده که ما کار میکردیم.
در این مدت که در گردان تخریب هستید چه کارهایی انجام داده اید؟
تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که میشد خدا میکرد. ما فقط وسیله بودیم.
همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط میآمدیم. یک خمپاره تقریباً 5 متری ما خورد. قشنگ 5 متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری میکند.
در محورهای مختلف عراق که مین میگذارند مین خنثی کردید آیا برای محورهای خودمان مین کاشتید؟
خنثی بله کردیم.
یک مقدار در عملیات بیت المقدس بود که برای برادرامون در فتح خرمشهر وهله اول و دوم و سوم که معبر باز کردیم. عملیات رمضان بود که معبر باز کردیم در تیپ نجف اشرف که واقعاً معجزات زیادی بر ما شد همین عملیات که معبر باز نکردم در گردان بودم.
وقتی میآمدی جبهه پدر و مادرت راضی بودند، از آنها اجازه گرفتی؟
پدر و مادر من اتفاقاً زمینه آمدن به جبهه را خودشان درست کردند.
واقعاً از آنها تشکر میکنم که اجازه دادند بیام جبهه. به بقیه پدر و مادرها هم میگم این قدر احساساتی نباشند. وابسته نباشند که فرزندشون بیاد جبهه... بگذارند فرزندشون بیاید، خودشان بیایند ساخته بشن در این جبهه ها. به نظر من هر کس حداقل باید یک هفته بیاد و جبههها را حتی به صورت تماشا نگاه کند.
تا حالا رفتی برای مین گذاری؟
بله رفتیم ولی از نظر امنیتی درست نیست بگم کجا